راضیه برزگر؛ دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی razieh.barzegar@gmail.com

سمیه کاظمیان؛ استادیار گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی

 

قصه های کودکانه

قصه کودک

چکیده

آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت. قرآن که معجزة پیامبر اسلام و آخرین و درعین‌حال کامل‌ترین کتاب آسمانی است سرشار از قصه است که از سرگذشت پیامبران و اقوام پیشین و به زبان قصه برای مسلمانان نقل‌شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی قصه، اهمیت، انواع، ویژگی‌ها و ارزش‌های تربیتی قصه موردبررسی قرار گیرد، سپس جایگاه، اهمیت و ویژگی‌های قصه کودکانه در قرآن موردبررسی قرار می‌گیرد و در نهایت به شیوه‌ها و تکنیک‌های قصه‌پردازی در قرآن پرداخته می‌شود. کودک به اقتضای نزدیکی  به فطرت پاک الهی، از شنیدن قصه لذت می‌برد و به‌طور غیرمستقیم، جوهر وجودش شکل می‌گیرد. ازآنجاکه قرآن احسن القصص» است، چنانچه قصه‌های آن به نحو مقتضی و متناسب با سن کودک بیان شود، موجب علاقه‌مندی نسل جدید به قرآن خواهد شد، چراکه در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

مقدمه

قرآن کریم به‌عنوان آخرین کتاب الهی که از سرچشمه وحی الهام گرفته، گنجینه‌ای منحصربه‌فرد و در میان همه کتب الهی بی‌رقیب است. با توجّه به اینکه عامّه مردم، کمتر می‌توانند از قرآن کریم و مفاهیم آموزنده آن مستقیماً استفاده کنند، قرآن کریم با عباراتی ساده و قابل‌فهم برای عموم مردم به بیان سرگذشت پیشینیان پرداخته و با اشاره به علّت هلاکت یا سعادت آنان، نیل به هدف مقدّس، یعنی عبرت گرفتن از سرگذشت گذشتگان را آسان‌تر نموده است.

قصّه و داستان‌گویی مهم‌ترین وسیله و ابزار کتب آسمانی برای تبشیر و انذار بوده است. بدون تردید، طبع انسان به شنیدن و خواندن سرگذشت‌ها و قصّه‌ها، رغبت و میل فراوان دارد و قرآن کریم، اولین کتابی است که نقل داستان‌های‌ و سرگذشت‌های واقعی پیشینیان را در راه تربیت و ارشاد مردم به‌کار گرفته و از این میل و رغبت طبیعی، در راه هدایت آنها بهره‌برداری کرده است (سایت شهر مجازی قرآن کریم، 1389).

قرآن کریم همواره به‌عنوان چراغ روشنایی‌بخش راه سعادت بشری، نویدبخش بوده است و از راه‌های مختلف همچون: انذار، بشارت، وعده، وعید، تمثیل، توصیف، إخبار، حکایت و بیان قصّه، در پی این بوده است که قاطبه انسان‌ها را به‌سوی راه سعادت ابدی هدایت کند. تاریخ و نقل سرگذشت پیشینیان و ذکر عاقبت آنها‌ و ذکر علّت گرفتاری‌ها و شقاوت، یا راحتی و سعادت آنها‌، تأثیر به‌سزایی در چگونگی طی این راه دارند. در دل‌ قصه‌های قرآنی برشی از زندگی واقعی انسان در لحظه‌های خاص تاریخ نقش بسته است.

قصه در لغت

واژة قصه» مصدر عربی از ماده قَصَصَ، یُقصُصُ و به معنی دنبال کردن اثر و ردپای کسی یا حیوانی آمده است. معانی ثانوی دیگری چون: بیان کردن، گفتن، داستان‌سرایی، نقل کردن نیز در فرهنگ‌ها یاد شده است.

از میان معانی واژة قصه، شاید بهترین معنی که با اصل کار قصه‌گویی مطابقت دارد و با نظریه‌های قصه شناسان نیز هماهنگ است، همان معنی دنبال کردن است. دنبال کردن در معنای مجازی، نه به‌طور حقیقی، مثل دنبال کردن رد پای یک آهو یا یک ، بلکه دنبال کردن مجازی حوادث و ماجراهایی است که برای یک شخصیت یا شخصیت‌های داستان رخ می‌دهد (پشت‌دار، 1390).

شنونده به هنگام توجه به وقایع قصه در هر شرایط سنی و علمی – فرهنگی که باشد، آنچه او را برمی‌انگیزاند تا حوادث قصه را دنبال کند، همانا حس کنجکاوی و ولع به این است تا بداند که سرانجام قهرمان داستان و نتیجه ماجراها به کجا خواهد کشید؛ یعنی شنونده دائماً از خود یا از راوی می‌پرسد: بعد چه؟ (and then)، در زبان عربی قَصَصَ دقیقاً با این اصطلاح لاتین تناسب معنایی و کاربردی دارد (رهبر، 1389). قصه، به‌طور اجمال، پیگیری و ردیابی آثار گذشته و گذشتگان است. همان‌گونه که چند جای قرآن، گذشته از بحث قصه، از خود واژه قصه به معنای» پیگیری و ردیابی آثار گذشته استفاده شده است (حسینی و محدثی، 1381).

قصه در اصطلاح

در زمان حال، اصطلاح قصه به معنای عام در بیشتر متون ادبی بر آنچه در ادبیات قدیم آمده است، مانند افسانه، حکایت و سرگذشت اطلاق می‌شود (میر صادقی، 1377). قصه قالبی از انواع ادب شفاهی (عامیانه، فرهنگ مردم) است که ساختاری ساده و ابتدایی دارد و حوادث آن حول یک ماجرای ساده دور می‌زند، اصل قصه روایت سادة آن ماجراست. وجه تمایز قصه با حکایت در دو نکته است: حکایت در زمان و روزگاری مشخص اتفاق افتاده است، ولی قصه مقید به برش زمان نیست، دیگر آنکه حکایت حتماً متضمن یک پیام اخلاقی یا نکته‌ای اجتماعی است که قصه ممکن است حامل چنین پیامی باشد و ممکن است صرفاً به‌قصد سرگرمی گقته می‌شود (پشت‌دار، 1390). معنای اصطلاحی دیگر قصه این است که در آن تأکید بر حوادث خارق‌العاده بیشتر از تحول و تکوین آدم‌ها و شخصیت‌ها است.

قصه و قصه‌گویی امروزه علاوه بر روشی برای سرگرمی و تفریح، شیوه‌ای برای آموزش و یادگیری کودکان است و از آن در کلاس‌های آموزشی و اتاق‌های بازی و خواب کودکان استفاده می‌شود (ندافی قلعه شیری، 1388).

قصه‌گویی، عبارت است از: هنر یا حرفه نقل داستان به‌صورت شعر یا نثر که شخص قصه‌گو آن را در برابر شنوندة زنده اجرا می‌کند. داستان‌هایی که نقل می‌شود، می‌تواند به‌صورت گفت‌و‌گو، ترانه، آواز با موسیقی یا بدون آن، با تصویر و سایر ابزارها همراه باشد. ممکن است از منابع شفاهی، چاپی یا ضبط مکانیکی استفاده شود و یکی از اهداف آن بایستی سرگرمی باشد. در روزگاران کهن، تاریخ سنت‌ها، مذهب، آداب قهرمانی‌ها و غرور قومی به‌وسیله قصه‌گوها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد (حجازی، 1384).

قصه‌گویی در کشور ما سابقه‌ای بس دیرینه و قدیمی دارد، اما نفوذ عوامل و وسایل ارتباط‌جمعی و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه‌های شهرنشینی، موجب شده تا نقش قصه‌گویی در طول دوران و به‌ویژه در نظام‌های آموزشی کم‌رنگ شود. همچنین به قصه‌گویی هنوز به‌عنوان یک فن نگاه نمی‌شود و در نظام آموزش‌وپرورش جایگاه شایسته‌ای برای قصه‌گویی به چشم نمی‌خورد. بسیاری از علاقه‌مندان به این فن، به تجارب خود متکی هستند و کمتر با روش‌های علمی و اصول قابل قبول این فن آشنایی دارند.

اهمیت قصه و قصه‌گویی

قصه و قصه‌گویی، خود قصة آشنای همة انسان‌ها در همة روزگاران و جامعه‌هاست. انسان‌ها در سفر، غم و شادی، تنهایی و خلوت و در جمع و حتی در گیرودار جنگ و بحرآنها‌ی زندگی با قصه همراه و مأنوس بوده‌اند، همین است که قصه را همزاد انسان دانسته‌اند و نخستین قصه‌ها را به نخستین روزهای زندگی انسان در زمین بازگردانده‌اند.

قصه تنها، فاتح دنیای کودکان نیست، بلکه بزرگ‌سالان نیز لحظة شنیدن قصه، درست مثل کودکان، با قصه جاری و همراه می‌شوند و صمیمیت و صفای کودکانه می‌یابند. نوشته‌اند که مصریان قدیم همراه با بزرگان و به‌ویژه فرعونیان، قصه‌گویی دفن می‌کردند تا برای او قصه بگویند و غم تنهایی و غربت را در قبر فراموش کنند. پادشاهان ایرانی، قصه‌گویانی داشته‌اند. شهرزاد قصه‌گو در هزار و یک‌شب نمونه‌ای از این قصه‌گویان است. در هفت‌پیکر نظامی دختران افسانه‌گو، بهرام گور را به قصه‌های خویش میهمان می‌کنند. نقش قصه در تربیت انسان تا بدان‌جا است ها‌ست که کتاب‌های آسمانی با شیوه‌ای خاص داستان‌هایی را برای تذکر، هدایت و ارشاد مطرح کرده‌اند. تورات، انجیل و قرآن سرشار از داستان‌های انبیاء، اقوام و تمدن‌هایی است که آمده‌اند و رفته‌اند و زندگی آنها چراغ راه دیگر انسان‌ها شده است.

شاید نخستین قصه، قصه آدم و حوا باشد که با فریب شیطان، از بهشت خدا رانده شدند. شاید حضرت آدم (ع) به‌عنوان اولین قصه‌گو، بارها قصه رانده شدن خویش از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرده باشد تا عبرت بگیرند و فریب نخورند (رحمان دوست، 1377). آفرینش قصه پاسخ بةکی از نیازهای روحی انسان است و تا انسان، این موجود پیچیده به حیات خود ادامه دهد، هنر دیرپای قصه‌گویی نیز زنده خواهد بود و همچون رودی حیات‌بخش در بستر زندگی بشر جریان خواهد داشت (حنیف،1384). مسلماً علاقه به قصه را خداوند مهربان در نهاد انسان نهاده است، زیرا خداوند از زیر و بم آفریدة خود دقیقاً آگاه است و در تمام کتاب‌های آسمانی به زبان قصه با انسان سخن گفته است.

قرآن آخرین کتاب آسمانی مملو از قصه‌ها و تمثیل‌هایی است که لباس سخن حقّ پوشیده‌اند و ماجرای اقوام و مردم گذشته را برای مسلمانان و مخاطبانش نقل می‌کند تا عبرت حاصل آید و تجربه تلخ گذشتگان طغیان‌گر و عاصی، دوباره تکرار نشود.

انواع قصه‌ها

در مورد انواع قصه‌ها، شش گونه قابل‌تصور است: تاریخی، واقعی، تمثیلی، اسطوره‌ای، نمادین و غیبی.

  1. 1. قصه تاریخی؛ قصه‌ای است که محتوا و ماجرای آن در یکی از هنگامه‌های تاریخ محقق شده باشد. قصه تاریخی، بیانی تاریخی و دقیق دارد و به ذکر جزئیات می‌پردازد.
  2. 2. قصه واقعی؛ قصه‌ای است که در وقتی از اوقات روزگار محقق شده، اما دارای بیان ریز جزئیات نیست و ماجرای تحقق‌یافته در ظرف زمانی را بازگو می‌کند (که ما معتقدیم قصه‌های قرآن از این نوع هستند).
  3. قصه تمثیلی؛ برای آوردن ضرب‌المثل از قصه تمثیلی می‌توان یاد کرد که تخیلات یک نویسنده، به آن افزوده می‌شود و رنگ و لعاب به خود می‌گیرد تا مَثَل خود را عرضه کند و مخاطب نتیجه اخلاقی بگیرد.
  4. قصه اسطوره‌ای؛ فرق قصه اسطوره‌ای با تمثیلی این است که اسطوره‌ای یک دروغ محض و یک تخیل کاملاً ناب است. باید توجه داشت که این اسطوره با اسطوره‌ای مثل شخصیت اسطوره‌ای – که در کتب جدید نوشته شده، مثل فلان نماد و فلان پهلوان - فرق دارد و نباید در اینجا مشتبه شود.

اگر بخواهیم مثالی برای قصه اسطوره‌ای بیاوریم، می‌توانیم به شاهنامه فردوسی اشاره کنیم که قهرمانان قصه‌اش واقعیت خارجی نداشته و به معنی مطلق، تخیل بوده‌اند. اسطوره بر سبیل تمثیل نیست و تحققش بسیار دور از ذهن است.

  1. قصه نمادین و سمبلیک؛ قصه رمزی و سمبلیک به قصه‌ای گفته می‌شود که مبتنی بر عناصر نمادی باشد مثل فلان رنگ و فلان حیوان که در فرهنگ‌های مختلف، نمادی از مظاهر مختلف است؛ و قصه‌ای که مبتنی بر چنین عناصری باشد، قصه نمادین نامیده می‌شود.
  2. قصه غیبی؛ به قصه‌ای گفته می‌شود که محتوا و ماجرایش در جهان شهود تحقق پیدا نکرده است و مربوط به عالم غیب است. در مباحث مختلف و مفصلی که شده، برخی خواسته‌اند تمام این انواع شش‌گانه را به قصه‌های قرآن نسبت دهند.

با اندک تأملی در قصه‌های قرآن در می‌یابیم که این دسته‌بندی‌ها برای قصه‌های قرآن باطل است و در قرآن فقط قصه‌های واقعی داریم ولاغیر! حتی قصه تاریخی هم در قرآن نیست از گونه‌های قصه فقط می‌توان قصه واقعی را برای قرآن تصور نمود (حسینی و محدثی، 1381).

ویژگی قصه چیست؟

قصه اگر به‌مثابةک اثر هنری تلقی شود (که چنین است) باید مانند هر اثر هنری دیگر سه ویژگی زیر را دارا باشد:

الف) باید نوآوری داشته باشد. در قصه باید نسبت به نوع معمول و پیش‌پا افتاده، بدعت و نوآوری وجود داشته باشد که همگان قادر به آن نباشند (و همان‌گونه که می‌دانید تحدی در همه‌جای قرآن و حتی قصه‌هایش وجود دارد).

ب) زیبایی ساختاری داشته باشد؛ یعنی از حیث جمالی باید زیبا باشد.

ج) از لحاظ نحوه بیان، قدرتمند باشد، یعنی قدرت تعبیر و نحوه بیانش به‌گونه‌ای باشد که بتواند از دیگر تعبیرهای هنری ممتاز شود.

این سخن که در قصه‌های قرآن هر سه ویژگی فوق وجود دارد، ادعای درستی است، چراکه از نوآوری و زیبایی ساختاری و قدرت تعبیر برخوردار است (حسینی و محدثی، 1381).

معیارهای انتخاب قصه

داستان، محور یک تجربه اصیل قصه‌گویی است، چراکه بدون داستان، قصه‌گویی وجود ندارد؛ همچنین آماده کردن داستان نیز مقوله دیگری است که قصه‌گو باید به آن توجه خاصی داشته باشد. منبعی که قصه‌گو برای انتخاب کردن داستان در اختیار دارد، پهنه ادبیات شفاهی و مکتوب جهان است. او باید به جمع‌آوری قصه‌هایی متناسب باشخصیت و سبک خاص خود بپردازد و برای انتخاب قصه به سؤالات زیر جواب دهد:

  1. آیا داستان، قصه‌گو را برمی‌انگیزاند؟
  2. آیا دوست دارد دیگران را در آن سهیم کند؟
  3. آیا او می‌تواند از عهده گفتن این داستان برآید؟
  4. فضا و محتوای داستان با شخصیت قصه‌گو متناسب است؟
  5. آیا این قصه برای گفتن مناسب است یا خواندن آن برای بچه‌ها بهتر است؟
  6. آیا این قصه با گروه سنی شنوندگان متناسب است؟
  7. آیا طول قصه برای شنوندگان مناسب است؟
  8. آیا برای خردسالان طولانی و یا برای بزرگ‌سالان کوتاه نیست؟ (ناظمی، 1385).

ارزش‌های تربیتی قصه و قصه‌گویی در تعلیم و تربیت کودک

ارزش‌های تربیتی قصه‌گویی را می‌توان چنین خلاصه کرد:

  1. پرورش قدرت بیان و تکلم؛
  2. سرگرمی؛
  3. افزایش تجارب کودک؛
  4. پرورش ذوق هنری؛
  5. آشنایی با مشکلات و حل آنها‌؛
  6. افزایش معلومات و توسعه اطلاعات عمومی؛
  7. پرورش عزت‌نفس، جرئت ورزی و شهامت؛
  8. انتقال فرهنگ (آشنایی با فرهنگ بومی و پایبندی به آن)؛
  9. ایجاد روحیه دوستی(جعفری مفرد طاهری، 1387)؛
  10. پرورش تخیل و تفکر کودک (صباغیان، 1386)؛
  11. تلطیف عواطف و احساسات؛
  12. شناخت بیشتر محیط؛
  13. گسترش گنجینه لغات؛
  14. تعلیم ارزش‌های اخلاقی (حنیف، 1383)؛
  15. تحریک قوة ابتکار و ابداع در کودکان؛
  16. ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان؛
  17. رشد اعتمادبه‌نفس کودک و علاقه‌مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی؛
  18. برآوردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام‌های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن؛
  19. آشنایی با صفات پسندیده و بیزاری از کارهای ناپسند(پشت‌دار، 1376).

اهمیت قصه در تربیت کودک

افلاطون در کتاب جمهوریت این‌چنین به بیان اهمیت قصه برای کودکان می‌پردازد:

باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایت‌هایی را که پذیرفته‌ایم، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورشی که روح اطفال به‌وسیله حکایات حاصل می‌کند، به‌مراتب بیش از تربیتی است که جسم آنها به‌وسیله ورزش پیدا می‌کند (رحمان دوست، 1377).

قصه و قصه‌گویی پدیده‌ای است که قدمت آن به قدمت پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد است. آن‌چنان ‌که تقریباً هیچ قوم و ملت کهنی را نمی‌توان یافت که دارای قصه‌ها و حکایت‌های مذهبی، حماسی، اجتماعی و امثال آن نباشد. در همه قرون گذشته قصةک نوع وسیله برای ی نیازهای روانی کودکان، نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان بوده است . به‌طورکلی قصه بیش از سایر وسایل تربیتی در رفتار کودک مؤثر است، به‌شرط آنکه درست و دقیق انتخاب شود. قصه می‌تواند ریشه بسیاری از انحرافات را در کودکان و نوجوانان بخشکاند و تأثیرات عمده تربیتی بر آنها‌ داشته باشد. بچه‌ها می‌توانند با خواندن و شنیدن قصه‌ها به سرمایه‌های تمدن و میراث فرهنگی خود دست یابند، با آداب و سنن جامعه خویش و جامعه جهانی آشنا شوند و خود را برای زندگی آینده آماده‌تر سازند.

قصه گفتن برای تکامل مغز نوزاد لازم است

آشنایی با ادبیات کودک و تاثیر قصه بر آن

کتاب داستان برای کودکان

چرا باید هر شب برای کودک داستان گفت و کتاب خواند؟ قصه گفتن برای کودک

اصول داستان نویسی

قصه درمانی برای کودکان

نقش قصه‌های قرآنی در تعلیم و تربیت نسل جدید

قصه ,قرآن ,قصه‌گویی ,قصه‌های ,انسان ,یک ,است که ,است و ,و در ,را در ,دنبال کردن ,زندگی واقعی انسان ,دانشگاه علامه طباطبایی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

faslevibaran رضا ارزانی سفارش پروژه دانشجویی فرهنگستان عقل سرخ frektaleranq مدرسه شاد شبونه ها nicpic حسني